- پر طمع
- آزنده که طمع بسیار دارد طماع
معنی پر طمع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آزندگی
آنکه طمع بسیار دارد
بی آز
پر بار که بار و میوه بسیار دارد پرمیوه، پرفایده پرنتیجه
در کنار
گردنکش، احمق، معاند، سرکش
جوانمرد، دلیر، کوشا، پایمرد بزرگ همت جوانمرد، دلیر شجاع، کوشا ساعی، باعزم قوی پر استقامت
غذا و جز آن که نمک بسیار دارد مقابل کم نمک بی نمک: غذای پر نمک، ملیح: دختر پر نمکی است
سالمند که عمر بسیار کرده باشد که زندگانی دراز کند مقابل کم عمر
پر تاغ واژه پارسی است گونه ای از جامه
پر تاس نام شهری است، جامه ای که از پوست روباه پر تاسی دوزند نام شهریست، جامه ای که از پوست روباه پرطاسی دوزند نوعی از پوستین روباه که از ملک پرطاس خیزد
عمل پر طمع پر چشم داشتی طماعی
بی حرص وآز، آنکه طمع ندارد
درهم پریشان، پرشکن پر پیچ پرتاب پرناز
بیکار و ناچیز و از کار افتاده: (مور که پریافت نه پر کم بود پر زدنش ز آن سوی عالم بود) (امیر خسرو)
اندوهگین اندوه گسار پر غصه